شادم که با شکايت تلخي که داشتم   در باغ عشق، دانه نفرت نکاشتم


 


شادم که با شکايت تلخي که داشتم 


در باغ عشق، دانه نفرت نکاشتم 


 


بيگانگان اگرچه به من زخم ميزنند  


اما رفيق، از تو توقع نداشتم .


 


نگذاشتي سري بگذارم به شانه‌ات  


اي کاش ميگذشتي و سر ميگذاشتم .


 


شکر خدا که موجب خوشنامي من است  


نامت که بر کتيبه قلبم نگاشتم


 


اي شعر تازه، اينهمه تکرار را ببخش ! 


بي روي دوست، ذوق چناني نداشتم


 


سجاد_ساماني


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Patricia proxeedplus بهترين شيراز ونوس گرافیک کتاب و جزوه سوله سازی جلال در تهران مرکز فوق تخصصی جراحی زیبایی ایران بيماري هاي ريه مشاور تبلیغاتی